4 نیاز روانشناختی مرتبط با ازدواج کدامند؟

انسان ها از لحاظ ژنتیکی به نحوی برنامهریزی شدند که چهار نیاز روانشناختی خود را ارضا کنند. این چهار نیاز عبارت اند از: 1–عشق و تعلق خاطر 2– قدرت  3–آزادی 4–تفریح که در زیر به بررسی رابطه آنها با ازدواج پرداخته میشود.

شیوه های آرمانی برای ارضاء نیازهای اساسی نزدیک شدن به یکدیگر و نزدیک ماندن به یکدیگر است. آدم هایی که روابط نزدیکی با یکدیگر ندارندتقریباً همیشه احساس تنهایی و نارضایتی می کنند. آنها بر خلاف انسان های شاد برلذت کوتاه مدت مثل مصرف الکل متمرکز اند. 

خلاصه ای از چهار نیاز

ما برای گریز از سلطه دیگران و راحت تر زندگی کردن به آزادی نیاز داریم. آدمهایی که زندگی عاشقانه ای ندارند. چه بکشند، بمیرند و رنج بکشند درگیر کنترل بیرونی هستند. ناکامی عشقی می تواند در رأس اساس بدبختی انسان ها قرار بگیرد. در نظر اکثر آدم ها سکس  رضایت بخش و عشق رضایتبخش دو چیز لاینفک هستند. ما نمی دانیم ادامه دادن و هماهنگ نگهداشتن سکس و عشق چقدر دشوار است!

با تداوم زندگی مشترک رفته رفته در صدد کنترل یکدیگر بر می آییم. پیوند میان سکس و عشق  کمتر می شود و تا مرز قطع پیوند پیش میرود. باید بگویم عشق ورزیدن به کسی که می خواهد شما را کنترل کند یا تغییر بدهدو یا شما او را کنترل کنید وتغییر بدهید، دشوار است.

سکس معمولاً در زندگی مشترک ادامه می یابد و رنگ کنترل کردن به خود میگیرد. یکی از طرفین یا هر دو اعمال کنترل بیرونی میکنند. و دیگر عشقی در زندگی مشترک خود نمی یابد و یکدیگر را بابت احساس تنهایی سرزنش می کنند. دوستان خوب می توانند یک عمر به دوستی خود ادامه بدهند چون اسیر خیال مالکیت نمیشوند.

تفریح پاداش ژنتیکی برای یادگیری است. شرط تداوم یافتن رابطه عاشقانه و جنسی این است. که زندگی اجتماعی و تفریحی مجزای شخصی خود را نیز داشته باشیم. زن و شوهرها باید علایق و سرگرمی ها و دوستان شخصی داشته باشند. آیا می توانید بدون ترس از انتقاد یا شکایت طرف مقابل چنین علایق و سرگرمی هایی داشته باشید؟

کنار آمدن با هم کار پر زحمتی است. بهترین راه انجام دادنش این است که در کنار یکدیگر فرصتهای یادگیری سرگرم کننده و تفریحی داشته باشیم. خندیدن و یادگیری اساس و شالوده روابط بلند مدت موفقیت آمیز است. وقتی زندگی مشترک به تلخی می گراید تفریح و سرگرمی اولین قربانیان است و این خیلی بد است.

نظریه ی انتخاب در ازدواج

از دید نظریه انتخاب بخشی از تفاوت آدم ها در ادراک واقعیت به دنیای خاص آنها که دنیای کیفی نام دارد بر می گردد. این دنیای کوچک شخصی که  هر کس اندکی پس از تولدش آن را در حافظه خود خلق می کند. و در طول زندگی به خلق آن ادامه میدهد؛ از گروه کوچکی از عکس ها تشکیل شده و بهترین راه ارضاء نیازهای اساسی را نشان می دهد.

این عکس ها سه چیز را به تصویر می کشد: 1– آدم هایی که بیش از دیگران خواهان بودن با آنها هستیم. 2– چیز هایی که بیش از چیزهای دیگر خواهان داشتن آنها یا تجربه کردن آنها هستیم. 3– عقاید یا نظام های عقیدتی که برعهده بخش اعظم رفتار ما حاکم هستند.
برای آنکه بتوانیم با دیگران بهتر کنار بیاییم باید محتوای دنیای کیفی دیگران را بشناسیم و از آن حمایت کنیم این عمل بیش از هر عمل دیگری ما را به آنها نزدیک می کند.

هنوز در بسیاری از زندگی ها مشترک ترس و نفرت موج می زند. این ترس و نفرت با احتمال انتقاد طرف مقابل از محتوای دنیای کیفی شروع می شود. مهترین کاری که میتوانید بکنید این است که محتوای دنیای کیفی و ترس های خود را با همسرتان در میان بگذارید. به این ترتیب اگر به اعتماد بیشتر در زندگی مشترکتان نیاز داشته باشید به آن دست خواهید یافت. در غیر این صورت تنفر شما باعث می شود که از همسرتان انتقاد کرده و او را سرزنش کنید که خودش اعتماد را کم میکند.

دایره حل و ازدواج

تفاوت های شخصیتی که به پنج نیاز اساسی ژنتیکی برمیگردد شدت و قوت متفاوتی دارند. یکی از راه های استفاده در حل مشکلات زندگی زناشویی دایره حل است. میتوانید دایره بزرگی را کف اتاقتان تجسم کنید. سپس با همسرتان یک صندلی بردارید و داخل دایره بنشینید در این دایره حل سه چیز وجود دارد: زن، شوهر، خود ازدواج.

وقتی قبول می کنید وارد دایره حل شوید قبول کرده اید که زندگی مشترک از خواسته های فردی شما مهمتر است. در دایره حل در مورد تفاوتها و اختلاف ها مذاکره کنید. در این دایره طرفین نظر خود را در مورد کارهایی که به نفع زندگی مشترک است بازگو می کنند.

آنها باید در محدوده این دایره با یکدیگر مصالحه کنند. وارد دایره حل شوید و به جای طرح خواسته های خود، در مورد چیزهایی که می خواهید به یکدیگر بدهید حرف بزنید. هر چه قوت نیاز های شما با همسرتان به یکدیگر نزدیکتر باشد شانس ادامه یافتن زندگی مشترک بیشتر خواهد بود.

قدرت و دایره حل

اما این لزوما در مورد قدرت که ارضای آن در چهارچوب ازدواج و خارج از آن سخت است صدق نمیکند. وقتی طرفین نیاز شدیدی به قدرت دارند زندگی مشترک آنها سرنوشت شومی خواهد داشت. زنان کتک خور غالباً قربانی شوهران بی قدرتی هستند که از زن خود چیزی را میخواهند که در بیرون از خانه نمی توانند به آن برسند. زن و شوهر هایی که نیاز به قدرت در آنها کم است تقریباً همیشه با هم میسازند و جور هستند.

قدرت طلبی کم آنها را به مذاکره متمایل می کند و در درون دایره حل نگه می دارد. ولی اگر هر دو نفر نیاز شدیدی به قدرت داشته باشند یکدیگر را از دایره بیرون میکنند ولی راه حلی وجود دارد و آن اینکه طوری با هم همکاری کنند که تلاش مشترک آنها نیاز آنها را رفع کند.

نیاز به آزادی و دایره حل

زندگی مشترک وقتی ادامه پیدا می کند که نیاز به قدرت و نیاز به آزادی طرفین کم باشد. اگر یکی از طرفین نیاز زیادی به آزادی و دیگری نیاز کمی به آزادی داشته باشد تا وقتی نفر دوم آزادی نفر اول را محدود نکند مشکلی پیش نمی آید. تفاوت نیاز به آزادی بر خلاف تفاوت نیاز به قدرت غالباً در دایره حل قابل طرح است.

طرفی که نیاز زیادی به آزادی دارد باید بگوید حاضر است چه امتیازهایی بدهد. او با محدود کردن آزادی خود برای خشنود کردن طرف مقابل می تواند سرانجام خوشی را برای مذاکره رقم بزند.

اما به اشتراک گذاشتن نیاز شدید به تفریح برای هر نوع رابطه ای مخصوصاً رابطه زناشویی بسیار عالی است. پس بهترین ازدواج، ازدواجی است که در آن نیاز زن و شوهر به بقا در حد متوسط،نیازشان به عشق و تعلق خاطر زیاد، نیازشان به قدرت و آزادی کم، و نیازشان به تفریح زیاد باشد.

رفتن به محصولات – تماس با ما